سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

کشتار شیعه ، دوستی با کافر شنبه 86 اسفند 4  2:29 عصر

 این وهابی های لعنتی شیعیان را به تهمت شرک سر می برند و میکشند

ولی با آمریکا کافر دوستی میکنند

الله اکبر

تضادّ عجیب

شگفت آور این که حکومت آنها که در سایه این مذهب روى کار آمده، بى توجّه به این گفته ها با تمام کشورهاى جهان ـ از اسلامى گرفته تا غیر اسلامى ـ رابطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى دارد، یعنى با همه مشرکان جهان دوست است!

و از آن فراتر، تمام مکّه و مدینه را به صورت کانونى از زیباترین هتل ها براى پذیرایى از مشرکان مسلمان! که همه ساله به عنوان مراسم حج و عمره به آنجا مى آیند، درآورده اند و بهترین پذیرایى را از اهل شرک مى کنند! و این مشرکان درآمد عظیم و سرشارى براى آنها دارند.

در حالى که قرآن مجید مى گوید مشرکان نجس هستند و آنها را به مسجد الحرام راه ندهید و اگر از فقر مى ترسید، خداوند شما را به فضل خود بى نیاز مى کند، (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).(1)

راستى چرا در اینجا «مشرکان»، «موحّد» مى شوند و به عنوان ضیوف الرحمان (مهمان هاى خداوند!) مورد مهر و محبّت و استقبال قرار مى گیرند و کوچک و بزرگ، خانه هایشان را در اختیار آنان قرار مى دهند.



1. توبه، آیه 28.


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

وهابیت ضد رحمانیت (مبارزه با وهابیت ) شنبه 86 اسفند 4  2:26 عصر

 

و هابیت ضد بسم الله رحمن الرحیم

هر کارى را با نام «رحمان» و «رحیم» که بیانگر رحمت عام و خاص خداست شروع شود.(1)

اسلامى که مى گوید حتّى مشرکان اگر براى تحقیق نزد شما آمدند آنها را پناه دهید تا آیات قرآن را بشنوند، سپس آنها را سالم به وطن خودشان برسانید (خواه اسلام را بپذیرند یا نه).(2)

اسلامى که مى گوید در برابر بدى ها نیکى کنید تا دشمنان سرسخت شما از این همه محبّت (شرمنده شوند و) دوست شما گردند.(3)

اسلامى که مى گوید: «هَلِ الدِّینُ إِلاَّ المَحَبَّةُ ; آیا دین چیزى جز محبّت است؟»(4)

آرى چنین اسلام لطیف، زیبا و پر از محبّت را آن چنان خشن نشان دادند که دوست و دشمن را از آن بیزار ساختند!

جاذبه اسلام در عصر ما آماده است که کار خودش را انجام دهد و به مصداق (یَدْخُلُونَ فِى دِینِ اللهِ أَفْوَاجاً )(5) گروه گروه مسلمان شوند، ولى اعمال این گروه خشن و متعصّب متأسّفانه سدّ راه گسترش اسلام شد و ضربه دردناکى به اسلام و مسلمین زد.

خدایا آنها را هدایت کن!



1. کُلُّ أمر ذِى بال لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ اسْمُ اللهِ فَهُوَ أبْتَرُ (تفسیر البیان، جلد 1، صفحه 461).

2. توبه، آیه 6.

3. فصّلت، آیه 34.

4. خصال صدوق، صفحه 21 (عن الامام الصادق(علیه السلام)).

5. نصر، آیه 2 .


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

جنایات وهابیت 1 جمعه 86 اسفند 3  12:18 عصر

 لعنت الله علی وهابیه

این فیلم ها توسط موسسه الفرقان که خود مسئول انتشار اعمال وهابی هاست و خود هم وهابی هست بر روی اینترنت انتشار یافته .

در این فیلم یک ماشین پلیس که شیعه می باشد بوسیله بمب گذاری وهابی ها منفجر میگردد .

این اتفاق در پل حی استان موصل عراق اتفاق افتاده است .

دانلود با کیفیت عالی 17 مگابیت

دانلود با کیفیت معمولی 9 مگابیت

دانلود با کیفیت بد 3 مگا بیت

دانلود برای مبایل با حجم 1 مگابیت

 


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

خشونت وهابیت جمعه 86 اسفند 3  11:59 صبح
 

خشونت در عراق

وهّابیّت متعصّب و تندرو، در همین سال هاى اخیر، چهره دیگرى از خشونت خود را در عراق نشان داد و هر چه توانست کشتار کرد، زن و مرد و پیر و جوان و سنّى و شیعه و کُرد و... را هدف قرار داد و زمین را از خونشان رنگین ساخت و قطعات بدن آن ها را در اطراف خیابان ها و بیابان ها پراکنده کرد.

نه تنها مسلمانان بلکه همه مردم دنیا از این همه خشونت در تعجّب و وحشت فرو رفتند و مى گفتند آیا این ها تشنه خون بشرند؟ این ها کدام هدف را دنبال مى کنند؟ پیرو کدام آیین هستند؟!

بعضى اصرار دارند این خشونت ها را به بازماندگان بعثى ها نسبت دهند که این اشتباه بزرگى است، براى این که در بسیارى از کشتارها از روش انتحارى استفاده مى شود که مى دانیم بعثى ها از این روش هرگز استفاده نمى کنند و این کار فقط کار وهّابى هاى متعصّب است که خود را مسلمان و همه را مشرک و جایز القتل مى دانند.

* * *

 

خشونت در زادگاه وهّابیّت

از همه عجیب تر و وحشتناک تر این که وهّابى هاى متعصّب حتّى به هموطنان وهّابى خود نیز رحم نکرده و دامنه خشونت را به آنجا نیز کشاندند و با انفجارهاى متعدّد در ریاض و جدّه و بعضى مناطق دیگر گروهى از شهروندان بى گناه خود را به خاک و خون کشیدند.

[ 30 ]

تا آن جا که امسال (سال 1425 قمرى) در مراسم حج خطباى نماز جمعه در اجتماع بسیار انبوه نمازگزاران، در نکوهش این گروه و محکوم ساختن خشونت آن ها، بحث هاى زیادى داشتند و شعار «لاَ التَکْفِیر ; وَ لاَ الإرْهَاب ; نه تکفیر کردن دیگران و نه ترور» را سر دادند، و کار به جایى رسید که دولت عربستان مجبور شد همایش مهمّى در برابر «ارهاب» (تروریسم) تشکیل دهد و از کشورهاى مختلف براى تنظیم برنامه هماهنگ، جهت مبارزه با آن دعوت کند.

امّا تروریست ها چه افرادى بودند؟ همان وهّابیان متعصّب که همه را غیر از خود کافر مى دانند و خون آن ها را مباح مى شمرند.

دولت عربستان با این کار مى خواهد هم خود را از هماهنگى با آنان تبرئه کند و هم براى نجات از چنگال آنان راه چاره قاطع و مؤثّرى بیندیشد.

* * *

به هر حال این محصول نامطلوب سبب شد که متأسّفانه نام اسلام در اذهان بسیارى از مردم جهان، با خشونت توأم گردد و بهانه و دستاویز بدى به دست مخالفان اسلام دهد تا آنجا که در بسیارى از کشورها، مسلمانان را «جماعتى آدمکش!» معرّفى کنند. البتّه تبلیغات سوء آمریکایى ها و به خصوص صهیونیست ها نیز به این امر بسیار کمک کرد، در حالى که اسلام پیام آور صلح، عدالت و محبّت بوده و هست.

[ 31 ]

همه مى دانیم در قرآن 114 سوره است که همه آنها جز یک سوره با نام خداوند «رحمان» و «رحیم» که اشاره به رحمت عام و خاص او است، آغاز مى شود و این یک مورد هم مربوط به اعلان جنگ با کسانى است که پیمان صلح با مسلمانان را شکستند.

قرآن با صراحت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى گوید ما تو را خشن و سنگ دل قرار ندادیم که اگر چنین بود مردم از گرد تو پراکنده مى شدند:(وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).(1)

در روایات اسلامى مى خوانیم «هَلِ الدِّینُ إِلاَّ الحُبُّ; آیا دین چیزى جز محبّت است»،(2) محبّت به خدا، پیامبر، صالحان، و همه خلق خدا; ولى این آیینى که بر پایه محبّت بنا شده بر اثر اعمال گروه هاى زاییده وهّابیّت، چنان شد که بدترین دستاویز را براى تشویه چهره اسلام به دست مخالفان داد.

 

ریشه هاى خشونت در تعلیمات پیشوا

اجازه دهید نخست تاریخچه بسیار فشرده اى را از زندگى پیشواى وهّابیان با استفاده از نوشته هاى مورّخان شرق و غرب در اختیار شما عزیزان بگذاریم.

مشهور این است که «محمّد بن عبدالوهّاب» پیشواى مذهب



1. آل عمران، آیه 159.

2. میزان الحکمة، حدیث 3097.

[ 32 ]

وهّابى در سال 1115 در شهر کوچک «عُیَینه» از شهرهاى حجاز دیده به جهان گشود و در سال 1207 وفات کرد.

پدرش از قضات حنبلى بود و در کودکى به او درس مى داد. نویسنده کتاب «ازالة الشبهات» مى نویسد: او در کودکى علاقه شدیدى به مطالعه کتاب هاى «ابن تیمیّه» و «ابن قیم جوزى» که هر دو در قرن هشتم مى زیستند، داشت و خمیرمایه افکار خود را از آن دو گرفت.

بسیارى نوشته اند که پدرش در همان سنین جوانى فهمیده بود که او اشتباهات فکرى فراوانى دارد، و از آینده او نگران بود و پیوسته او را سرزنش مى کرد و برحذر مى داشت.

او سفرهاى زیادى کرد، مدّتى به مکّه و مدینه و سپس به بصره رفت و از آنجا به ایران آمد و مدّتى در اصفهان نزد دانشمندى به نام میرزاجان اصفهانى درس خواند، سپس به قم رفت و مدّت کمى در آنجا ماند و بعد به قلمرو حکومت عثمانى و شام و مصر رفت سپس به جزیرة العرب (نجد) بازگشت و به اظهار عقاید خود پرداخت.

نخست گروهى به مخالفت با او برخاستند و از شهر «حریمله» بیرونش کردند و او به شهرک «عیینه» رفت. خبر افکار نادرست او به امیر احسا و قطیف «سلیمان بن محمّد» رسید و او به حاکم عیینه «عثمان» دستور داد او را به قتل برساند، ولى چون عثمان نمى خواست آلوده قتل او گردد دستور به اخراج او از شهر داد.

[ 33 ]

سرانجام او به شهر «درعیه» پناه برد. حکمران منطقه مردى از قبیله «غنیزه» به نام «محمّد بن سعود»، بود. شیخ محمّد با او ملاقات کرد و افکار خود را عرضه داشت و به او قول داد به کمک وى مى تواند بر تمام سرزمین نجد مسلّط شود!

«محمّد بن سعود» جدّ اعلاى پادشاهان سعودى احساس کرد مى تواند از وجود محمّد بن عبدالوهّاب براى توسعه قلمرو خود کمک گیرد، زیرا یک عدّه جوان پر جوش و خروش اطراف او را گرفته و سر بر فرمان او بودند و آنها نیروى خوبى براى پیش برد اهداف «ابن سعود» محسوب مى شدند.

ابن سعود قول حمایت و دفاع از شیخ را به دو شرط داد. نخست این که شیخ با دیگرى جز او رابطه برقرار نکند، دیگر این که خراجى را که همه ساله از اهل شهر درعیّه دریافت مى کند بازهم دریافت دارد! شیخ اوّلى را پذیرفت ولى دوّمى را تلویحاً رد کرد و گفت : امید است فتوحات و غنایم زیادى بیش از خراج درعیّه نصیب تو گردد!

امّا نباید فراموش کرد که غنایمى را که شیخ محمّد انتظار آن را مى کشید، در درجه اوّل اموال مسلمانان حجاز و مکّه و مدینه وسپس سایر کشورهاى اسلامى بود که از او پیروى نکرده بودند، زیرا چنان که گفتیم او همه را غیر از پیروانش مشرک مى پنداشت و خون و اموال آنها را مباح مى شمرد!

پیروان محمّد بن عبدالوهّاب به شهرهاى مختلف حجاز حمله

[ 34 ]

کردند و براى ترویج وهّابیگرى، و در واقع کشورگشایى، دست به کشتار و خونریزى عجیبى زدند و اموال زیادى را به تاراج بردند.

بعد از وفات محمّد بن عبدالوهّاب پادشاهان سعودى برنامه هاى او را دنبال کردند و دایره حکومت خود را گسترش دادند و بر تمام نجد و حجاز سلطه یافتند.

* * *

از جمله اعمال بسیار وحشتناکى که در تاریخ وهّابیّت ثبت شده و حتّى مورّخان وهّابى نیز به آن اعتراف کرده اند، قتل عام عجیب مردم «طائف» و از آن وحشتناک تر قتل عام مردم «عراق و کربلا» بود.

وهّابى ها در تاریخ 1216 به بعد (حدود ده سال بعد از فوت محمّد بن عبدالوهّاب) به منظور جلب غنایم و کشورگشایى و در ظاهر براى نشر توحید (توحید به زعم خودشان) چند بار به «کربلا» و نجف حمله کردند; یک بار با استفاده از فرصتى که به خاطر ایّام زیارتى على(علیه السلام) پیش آمده بود و بسیارى از اهل کربلا، به نجف مشرّف شده بودند، حمله غافلگیرانه اى به کربلا کردند، دیوار شهر را خراب نمودند و به شهر وارد شده و هزاران نفر از مردم کوچه و بازار و زنان و کودکان را به قتل رساندند و هر چه بر سر راه خود یافتند غارت کردند. به حرم امام حسین(علیه السلام) که نفایس زیادى داشت حملهور شدند و آن را ویران کردند و تمام جواهرات و نفایس را با خود بردند.

بعضى عدد کشتگان را یکصد و پنجاه هزار تن! نوشته اند و مى گویند جوى خون در کوچه هاى کربلا به راه افتاد و جالب این که

[ 35 ]

اسم این کار را جهاد فى سبیل الله و مبارزه براى نشر توحید مى گذاردند!

وقایع کربلا را بسیارى از مورّخان شرق و غرب و حتّى مورّخان سعودى نوشته اند. مى توانید به کتاب هاى تاریخ المملکة العربیّة السعودیّة، عنوان المجد فى تاریخ نجد، تاریخ العربیّة السعودیّة نوشته دانشمند مستشرق «ناسى لیف» و مفتاح الکرامة سیّد جواد عاملى و کتب دیگر مراجعه فرمایید.(1)

باز مى گردیم به ریشه هاى خشونت در آیین وهّابیّت:

به هر حال محمّد بن عبدالوهاب داراى چند کتاب کوچک است که عقاید خود را به طور عریان در آنها بیان کرده است.

او بهره کمى از سواد و علوم اسلامى داشت و هیچ گاه در حوزه هاى مهمّ علمى اسلام و نزد بزرگان علماى پیشین درس زیادى نخوانده بود و به همین دلیل اشتباهات قابل ملاحظه اى داشت و متأسّفانه بر اشتباهات خود پافشارى مى کرد.

یکى از کتاب هاى او کشف الشبهات است، این کتاب کوچک را ـ چنان که از نامش پیداست ـ به منظور پاسخ گویى از ایرادات علماى



1. براى آگاهى بیشتر از تاریخ پرماجرا و عقاید وهّابیّت مى توانید از کتاب هاى زیر بهره بگیرید:

الاسلام فى القرن العشرین، جزیرة العرب فى القرن العشرین، تاریخ المملکة السعودیّة، تاریخ نجد آلوسى، کشف الارتیاب، و تاریخ وهّابیان نوشته مرحوم فقیهى.

[ 36 ]

بلاد (اغلب از اهل سنّت) بر افکارش نوشته است.(1)

مطالعه و بررسى همین کتاب براى پى بردن به ریشه هاى خشونت در عقاید وهّابیان کافى است:

1ـ نامبرده برداشت نادرستى درباره «توحید» و «شرک» دارد و همان گونه که در بحث هاى آینده خواهد آمد، تمام کسانى را که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تقاضاى شفاعت عندالله کنند ـ در حالى که موافق صریح آیات و روایات است ـ مشرک و کافر مى داند و جان و مال و ناموس آنها را مباح مى شمرد.(2)

به یقین همه مسلمانان اعمّ از سنّى و شیعه (به جز وهّابى ها) از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) طلب شفاعت عندالله مى کنند، بنابراین همه آنها کافرند و خون و جان و مال و زنانشان بر وهّابى ها حلال است!

2ـ از این هم فراتر رفته و با صراحت مى گوید: مشرکین زمان ما از مشرکان عصرپیامبر(صلى الله علیه وآله) که آن حضرت با آنها جنگید،بدترند!به دودلیل:

اوّلا، مشرکان زمانپیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها در حال آرامش به غیر خدا متوسّل مى شدند ولى ـ طبق آیات قرآن ـ هنگامى که گرفتار بلا مى شدند (مثلا گرفتار امواج خروشان دریایى) خدا را خالصانه مى خواندند (فَإِذَا



1. از جمله کسانى که بر این رساله شرح نوشته اند محمّد بن صالح العثیمین است که فرد نسبتاً معتدل و با سوادى بود ولى متأسّفانه یا از روى ترس از دست دادن مقام یا تقیّه سعى کرده توجیه گر سخنان محمّد بن عبدالوهاب گردد (جز در موارد معدودى) و ما آن چه نقل مى کنیم از متن این کتاب است.

2. شرح کشف الشبهات عثیمین، صفحه 81.

[ 37 ]

رَکِبُوا فِى الْفُلْکِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ).(1)

ولى مشرکان زمان ما در هر دو حال به غیر خدا متوسّل مى شوند، هم در رفاه و هم در بلا!

ثانیاً، مشرکان جاهلیّت سنگ و چوبى را مى پرستیدند که مخلوق و مطیع خدا است! ولى مشرکان عصر ما افراد فاسق را مى پرستند (که به ظاهر منظورش بعضى از سران صوفیّه است)(2) به این ترتیب خون و مال و ناموس آنها مباح تر است!

البتّه این برداشت ها حاصل یک سلسله مغالطه هاست که در فصل آخر این کتاب، پرده از روى آن برداشته خواهد شد. در اینجا منظور روشن ساختن ریشه خشونت آنها نسبت به جان و مال مسلمین غیر وهّابى است.

3ـ نمونه دیگرى از خشونت آن ها این است که مخالفان خود را ـ که جمعى از بزرگان علماى اهل سنّت هستند ـ هنگام گفتگو با القاب زشت و توهین آمیز یاد مى کند، به عنوان مثال:



1. عنکبوت، آیه 65.

2. او مى گوید: اعلم أن شرک الاوّلین أخفّ من شرک اهل زماننا بامرین: احدهما: انّ الاوّلین لا یشرکون و لا یدعون الملائکة و الاولیاء و الاوثان مع الله إلاّ فى الرخاء و أمّا الشدة فیخلصون لله الدعاء کما قال تعالى: (فاذا رکبوا فى الفلک...) الامر الثانى: انّ الاوّلین یدعون مع الله اناساً مقرّبین عندالله... و اهل زماننا یدعون اناساً من افسق الناس. (شرح کشف الشبهات، صفحه 100).

[ 38 ]

در یک جا مى گوید: أیّها المشرک! (اى مشرک)،(1)

در جاى دیگر اعداء الله! (دشمنان خدا)،(2)

در جاى دیگر للمشرکین شبهة اخرى (مشرکان ایراد دیگرى دارند!)،(3)

در جاى دیگر هولاء المشرکین الجهّال (این مشرکان جاهل!)،(4)

در جاى دیگر اعداء التوحید (دشمنان توحید!)،(5)

و در جاى دیگر مى گوید یک نفر عامى بى سواد بر هزار نفر از علماى مشرکین (مسلمانانى که معتقد به شفاعت هستند) غلبه پیدا مى کند.(6)

همان گونه که قبل از این اشاره شد امام این مذهب بهره کمى از معلومات اسلامى داشته است و به نظر مى رسد از پاسخ گویى هاى علماى بزرگ عصبانى بوده، لذا آنها را با انواع کلمات اهانت آمیز خطاب و همه را متّهم به شرک و کفر و جهل مى کند، در حالى که قرآن مجید با صراحت مى گوید: «به کسانى که اظهار اسلام مى کنند و از در صلح در مى آیند نگویید مسلمان نیستید تا اموال آنها را به عنوان



1. شرح کشف الشبهات، صفحه 77.

2. همان مدرک، صفحه 79.

3. همان مدرک، صفحه 109.

4. همان مدرک، صفحه 120.

5. همان مدرک، صفحه 65

6. همان مدرک، صفحه 68.

[ 39 ]

غنایم به چنگ آورید»: (وَلاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا).(1)

 

چراغ سبز براى خشونت

از آن چه در بالا آمد، مى توان فهمید چرا طالبان و القاعده و سایر متعصّبان وهّابى، به آسانى خون دیگر مسلمانان را در نقاط مختلف جهان مى ریزند و اموال آنها را به یغما مى برند.

کشتار طالبان در افغانستان اغلب از مسلمین بود (اعمّ از شیعه و اهل سنّت) و کشتار و ترورهاى کور القاعده و متعصّبان وهّابى در پاکستان و عراق همه از مسلمانان بود.

چه کسى سبب شد که این گروه ها این همه بى رحم باشند؟ همان کسى که گفت غیر وهّابى ها مشرکند و خون و مال مشرک مباح است! و نباید تعجب کرد که خون هایى که طرفداران این مذهب ریختند اغلب خون مسلمانان بود و تمام اموالى که به غارت رفت اموال مسلمین بود


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

تاریخ گروه طالبان (مبارزه با وهابیت) جمعه 86 اسفند 3  11:56 صبح

گروه طالبان

در سال 1994 میلادى توّسط «ملاّ محمّد عمر» در قسمت جنوبى افغانستان در شهر «قندهار» تأسیس شد و از سال 1996 تا سال 2001 قسمت معظم کشور افغانستان را تحت سیطره خود داشت.

حرکت اوّلیه طالبان به صورت ضعیف در سال هاى بین 1979 تا 1985 شکل گرفت. در آن ایّام میان افغانستان و شوروى جنگ در گرفته بود و هرج و مرجى که در فضاى افغانستان حاکم بود، فرصتى را براى حرکت طالبان بوجود آورده بود.

 

در دهه 1980 میلادى افغانستان توسّط اتّحادیه جماهیر شوروى به تسخیر درآمد و در طىّ این نبرد، نیروهاى مجاهدین افغانستان توسط آمریکا حمایت مى شدند، ولى سلطه شوروى بر افغانستان دیرى نپایید.

بعد از عقب نشینى نیروهاى شوروى در سال 1989 میلادى از شهرهایى نظیر «ازبک» و «تاجیک» گروه هاى کوچک دیگرى نیز به قدرتى نسبى دست یافتند. در همین ایّام بود که نیروى طالبان خود را به عنوان «اسلام خواهان» معرّفى کردند.

آنها که اکثر از نژاد «پشتو» بودند، تصمیم گرفتند که بار دیگر حکومت مرکزى را در کابل تسخیر کنند و در طىّ این مدّت از ناحیه آمریکا تأمین تسلیحاتى مى شدند!

در بدو این حرکت هزاران نفر از مردان جوان که اکثر آنها در اردوى حفاظتى آوارگان به سر مى بردند و نیز افراد یتیم و بى سرپرست بسیارى به این گروه پیوستند.

طالبان خود را به عنوان لشکر صلح! معرّفى کردند و افراد بسیارى که بیشتر پشتو بودند و از جنگ هاى سابق و هرج و مرجى که بر این کشور حاکم بود، خسته شده بودند این گروه را حمایت مى کردند; در حالى که بسیارى از افراد طالبان در مدارس وهّابیّون افراطى در پاکستان پرورش یافته بودند.

طالبان جنگ خود را در سال هاى 1994 تا 1995 در قسمت

جنوب و غرب افغانستان آغاز کردند و قندهار، هرات و سایر شهرهاى مجاور را به تصرّف خود درآوردند. در سال 1995 به حوالى کابل رسیدند ولى در همان سال توسّط نیروهاى حکومت عقب رانده شدند. آنها همچنان در تسخیر کابل سعى کردند تا آن که در سال 1996 کابل را به تصرّف خود درآوردند، که نتیجه آن از بین رفتن 50000 نفر بود! «برهان الدین ربّانى» و «گلبدین حکمتیار» به سمت شمال کشور فرار کردند و طالبان نیز بعد از اشغال کابل «محمّد نجیب الله» را که از طرف شوروى در آنجا فعّالیّت مى کرد، اعدام کردند.

در این ایّام بود که طالبان قوانین خشک مذهبى وهّابى هاى افراطى را به مرحله اجرا درآوردند.

ملاّ محمّد عمر که بالاترین عضو در نیروى طالبان بود شورایى را تأسیس کرد که متشکّل از اعضاى بالارتبه طالبان بود و قانون نهایى فقط با تصویب «ملاّ محمد» به مرحله اجرا در مى آمد!

طالبان از طریق رادیوى کابل و توسّط بلندگوهایى که بر روى کامیون ها مستقر کرده بودند، قوانین خود را به گوش ساکنین مى رساندند، آنها سینماها و تئاترها را تعطیل کردند و مردان را با ضرب شلاّق مجبور به اقامه نماز در مساجد مى کردند. مدارس دخترانه را تعطیل نمودند و کارکردن زنان در خارج از خانه نیز ممنوع گشت. در نتیجه اکثر اعضاى بیمارستان ها از کار برکنار شدند. این در حالى بود که بسیارى از زنان، مردان خود را در جنگ از دست داده

بودند و از تأمین معاش خود عاجز بودند.

طالبان بدون تشکیل دادگاه، افراد مجرم را مجازات مى کردند و مانند گوسفند سر مى بریدند، براى آنها مهم نبود چه کسى را مى کشتند، شیعه یا سنّى، هر کس مخالف آنها بود از دم تیغ مى گذراندند.

رژیم طالبان مکان امنى براى «اسامه بن لادن» ایجاد کرده بود، چرا که او در دهه 1980 به نفع افغانستان بر ضدّ رژیم شوروى اقدامات زیادى انجام داده بود و در پایان همین نبرد بود که او گروه «القاعده» را تأسیس کرد و گروه القاعده در حفظ طالبان اهتمام به سزایى داشت و همگام با طالبان با نیروى ائتلاف شمال در نبرد بود.

«بن لادن» کسى بود که آمریکایى ها او را به عنوان تروریستى با نبوغ و خوش استعداد تشخیص داده بودند چرا که در سال 1998 به سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا حمله کرده بود که در نتیجه حدود 250 یا 190 نفر کشته و بیش از 1400 نفر زخمى شدند!

به گفته آمریکایى ها حمله 11 سپتامبر هم توسّط بن لادن انجام شده بود و بدیهى بود که آمریکا «اسامه» را از «طالبان» طلب کند ولى رهبر طالبان این خواسته را هرگز نپذیرفت چرا که او وامدار «بن لادن» بود، و او را حافظ منافع خود مى دانست.

در ماه اکتبر آمریکا حمله خود را بر ضدّ تروریسم آغاز کرد و در نتیجه قسمتى از حمله خود را به طالبان و القاعده معطوف داشت و

انگلیس هم او را همراهى مى کرد. در این هنگام نیروى ائتلاف شمال نیز به حرکتى بر ضدّ طالبان دست زد که از طرف آمریکا نیز حمایت مى شد و کابل و سایر شهرهاى مهم را به تصرّف درآوردند و در نتیجه در همان سال طالبان نیروى مقاومت خود را از دست داد و سرانجام در همان سال «هرات» را نیز واگذار کرد.

طالبان در زمان اوج قدرت خود، از ناحیه کشورهایى نظیر پاکستان، عربستان سعودى و آمریکا حمایت مى شدند، ولى این حمایت دیرى نپایید.

بنابر تخمین ها، جنبش طالبان در سال هاى 1995 و 1996 براى تداوم فعّالیّت ها و عملیّات خود، سالانه به 70 میلیون دلار نیاز داشته اند. به نوشته نشریّه هندى «تحلیل استراتژیک» بخش اعظم این بودجه از طریق عربستان سعودى تأمین مى گردید. هفته نامه نیوزویک در یکى از گزارش هاى خود پیرامون این موضوع مى نویسد: ریاض مهم ترین منبع مالى جنبش طالبان است!

«ملاّ محمّد عمر» رهبر گروه طالبان در یک سفر به عربستان سعودى با مقامات بلند پایه این کشور دیدار و گفت و گو کرد و ریاض هم مبلغ 10 میلیون دلار کمک در اختیار گروه تحت امر وى قرار داد، تا به خشونت هاى بى حساب خود ادامه دهند، ولى همان گونه که اشاره شد بعدها همه به آنها پشت کردند و حکومت طالبان به تاریخ سپرده شد.(1)



1. برگرفته از مطبوعات مشهور و سایت هاى معروف جهان.

به هر حال به سبب خشونت هاى بى حساب طالبان، وقتى آمریکایى ها که خود از سردمداران خشونت در جهان هستند، به آنها حمله کردند نه تنها کسى از طالبان دفاع نکرد بلکه به سقوط آنها کمک کردند، و با تمام مشکلاتى که آمریکایى هاى استعمارگر براى مردم افغانستان به وجود آوردند، مردم افغان آنها را بر طالبان ترجیح دادند، چرا که فکر مى کردند خشونت طالبان از خشونت آمریکایى ها بیش تر است.

همان گونه که گفتیم طالبان زنان و دختران را به کلّى از تحصیل بازداشتند، و با هر گونه مظاهر زندگى جدید، هر چند مفید و مثبت بود به مبارزه برخاستند و همه آن ها را «بدعت» مى شمردند.

آن ها در حالى که افراد را به خاطر نداشتن ریش هاى بلند سرزنش و گاه بازداشت مى کردند، کشت تریاک را در افغانستان گسترش دادند و به قاچاق موادّ مخدّر کمک شایانى کردند، در عین حال حتّى کشیدن سیگار را حرام مى دانستند! و این به خاطر آن بود که درآمد مهمّى از کشت و قاچاق تریاک داشتند و با آن سلاح تهیّه مى کردند و برادران دینى خود را مى کشتند و هیچ کس نمى داند چگونه این تضادّ عملى را توجیه مى کردند: کشیدن سیگار حرام، گذاردن ریش هاى بلند لازم، امّا کِشت و قاچاق موادّ حرامى مثل تریاک به طور گسترده جایز!

 


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

تاریخ سپاه صحابه(مبارزه با وهابیت) جمعه 86 اسفند 3  11:56 صبح

سپاه صحابه

قرن ها شیعیان و اهل تسنّن در شبه قارّه هند در کنار هم به عنوان برادران مسلمان مى زیستند، تا زمانى که وهّابیّون متعصّب به عنوان سپاه صحابه شروع به کشت و کشتار شیعیان کردند و با استفاده از ترورهاى بى رحمانه خون این گروه از مسلمین را اعمّ از زن و مرد و کودک به خاک ریختند، آنها نیز در بعضى از موارد به مقابله برخاستند و ناامنى محیط را فرا گرفت.

پیدایش و حرکت این گروه از دید خبرگزارى هاى جهان چنین است:

این سپاه که ادّعا دارد پیرو دین پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بوده و از این رو خود را «سپاه صحابه» نامیده است، گروهى افراطى است و یکى از فرق اهل تسنّن را در بر مى گیرد.

این گروه در اوایل دهه 1980 توسّط یک روحانى سنّى به نام «مولانا حق نواز جهنگوى» تأسیس شد که مصادف با سال هاى اوّل انقلاب اسلامى در ایران بود و علّت پایه ریزى گروه صحابه این بود که از تأثیرگذارى انقلاب اسلامى ایران بر مردم پاکستان جلوگیرى کند.

این گروه یکى از اهداف مهمّ خود را مبارزه با عزادارى امام حسین(علیه السلام) و در واقع تخطئه قیام آن حضرت مى دانستند و مجلّه «خلافت راشده» در طول سال هاى انتشار خود بارها این خواسته را

مطرح کرده و از دولت پاکستان خواسته است تا ضمن برچیدن تمامى امام باره هاى شیعه و حسینیّه ها، از برگزارى مراسم عزادارى عاشورا در کلّیه مدارس و دانشگاه ها جلوگیرى به عمل بیاورد. البتّه این تقاضا هیچ گاه از طرف دولت پاکستان مورد قبول قرار نگرفته است.

از دیگر اهداف این گروه، مبارزه با گروهى شیعى به نام «تحریک جعفرى» بوده است که در پاکستان در سال 1979 تأسیس شده است.

یکى از علل اصلى تشکیل «سپاه صحابه» مبارزه با خطرات احتمالى شیعیان و ترس از رشد قدرت نظامى، سیاسى و مذهبى آنان در منطقه بوده است.

بنا به آمارى که «پرویز مشرّف» اعلام کرده است فقط در عرض یک سال 400 نفر از دو گروه بر اثر حملات دو جانبه به قتل رسیده اند.

گروه «سپاه صحابه» علاوه بر حملات خود بر ضدّ شیعیان، ایرانیان مقیم پاکستان را مورد هدف تهاجمى خود قرار دادند، به این بهانه که ایشان از ناحیه حکومت شیعى در ایران مورد حمایت قرار مى گیرند و باید از میان برداشته شوند.

گروه «سپاه صحابه» مى خواهند که پاکستان به طور رسمى به عنوان سرزمینى سنّى نشین معرّفى شود. قلعه هاى نظامى و سنگرهاى این گروه بیشتر در نواحى جنوبى پاکستان در منطقه مرکزى و پرجمعیّت «پنجاب» و مرزهاى کراچى واقع شده و تعداد دفاتر و مراکز فعّالیّت این گروه به 500 مرکز بالغ مى شود و در هر بخش از

استان پنجاب شاخه اى از این گروه وجود دارد و حدود 000/100
ـ صد هزار ـ نفر در عضویّت این گروه ثبت نام کرده اند و در کشورهاى خارجى نیز مراکزى براى فعّالیّت خود دایر کرده اند کشورهایى چون : امارات متّحده عربى، عربستان سعودى، بنگلادش، کانادا و... .

بسیارى از حوزه هاى علمیّه و مدارس در ایالت پنجاب توسّط این گروه اداره مى شود و گزارش شده است که بسیارى از مدرسه هاى سنّى در خارج از کشور پاکستان، تحت نظارت معلّمان و نیروهاى «سپاه صحابه» اداره مى شوند و افراد خود را براى ترور مخالفان آموزش مى دهند.

«مولانا جهنگوى» در سال 1990 به قتل رسید. او در همان سال درانتخابات شوراى ملى شرکت کرده ولى رأى نیاورده بود، امّا کماکان در میان افراد خود از محبوبیّت بهره مند بود. بعد از او «مولانا اعظم طارق» مسؤولیّت این گروه را به عهده گرفت.

گروه «سپاه صحابه» توسّط نظامیان طالبان حمایت مى شدند و «اعظم طارق» نیز آشکارا حمایت خود را از رهبر گروه طالبان اعلام مى کرد و او نیز به شدّت با قوانینى چون تحریم تلویزیون و سینما موافقت مى کرد.

اعظم طارق ابتدا از «لشکر جهنگوى» حمایت مى کرد ولى بعدها در فوریه سال 2003 ارتباط خود را با «لشکر جهنگوى» انکار کرد و ادّعا کرد که بعضى از اعضاى لشکر صحابه از روند صلح آمیز ما! براى

اجراى قوانین اسلامى به ستوه آمده و «لشکر جهنگوى» را تأسیس کرده اند، از این رو ما دیگر با ایشان کارى نداریم.

«اعظم طارق» متّهم شد که در حدود 103 مورد، رهبرى ترور مقامات شیعیان را به عهده داشته است.

منبع درآمد این گروه گاه از ناحیه سنّى هاى افراطى و ثروتمندى که در عربستان سعودى و خلیج فارس بودند، تأمین مى شد و گاه از ناحیه فرقه هاى متعصّب داخلى مانند گروه «جماعت اسلامى» و گروه «جماعت علماى اسلامى» و سایر گروه هاى هم عقیده با ایشان.

در 14 آگوست 2001 حکومت پاکستان تصمیم گرفت که جلوى حرکت گروه هاى افراطى را بگیرد. بعد از پنج ماه از این تصمیم، گروه صحابه همچنان به فعّالیّت هاى افراطى خود ادامه مى دادند، از این رو «پرویز مشرّف» در 12 ژانویه 2002 فعّالیّت این گروه را ممنوع اعلام کرد و به دنبال آن، گروه سپاه صحابه را مورد حمله قرار داد و افراد بسیارى را دستگیر کرد.

بعد از این واقعه «اعظم طارق» فعّالیّت خود را تحت عنوان جدیدى به نام «ملّت اسلامیّه» آغاز کرد و مبالغ هنگفتى از ناحیه هواداران خارجى خود به دست آورد.

در 15 نوامبر 2003 دولت پاکستان این گروه را نیز ممنوع اعلام کرد و اعضاى اصلى این گروه را دستگیر و حساب بانکى آنها را مصادره کرد و محلّ اجتماعات ایشان را در خانه ها، مساجد و سایر اماکن مورد حمله قرار داد.

دولت پاکستان براى این که جلوى فعّالیّت دیگرى از این گروه را در قالب اسمى جدید گرفته باشد، حدود 600 نفر از دستگیرشدگان را به پرداخت وجه ضمانت 000/100 روپیه محکوم کرد.

در اوایل اکتبر 2001 «اعظم طارق» نیز دستگیر شد. او همچنان که در حبس به سر مى برد، در انتخابات 10 اکتبر 2001 شرکت کرده و رأى لازم را آورده و به عنوان عضوى مستقل در مجلس فدرال ایالت پنجاب برگزیده شد و در نتیجه در 30 اکتبر از زندان آزاد شد.

او چند ماه پس از آزادى شروع به حمایت از دولت منتخب «ظفرالله خان جمالى» کرد و در نتیجه همچنان به حرکات افراطى خود علیه شیعیان ادامه داد.

او در 6 اکتبر سال 2003 به قتل رسید. بعد از قتل او نیروهاى امنیّتى در منطقه مستقر شدند و در روز بعد افراد مدرسه او که تحت رهبرى او بودند با هیاهوى بسیار در مراسم تشییع او شرکت کردند و بر پیکر او در مقابل ساختمان مجلس در اسلام آباد نماز گزاردند. بعد از آن جمعیّت به مغازه ها، رستوران ها و چند سینما حمله کرده، آن اماکن را به آتش کشیدند و خرابى بسیارى به بار آوردند.(1)

به هر حال نام «سپاه صحابه» یادآور خشونت هاى عجیب و کشت و کشتارهاى بى رحمانه حتّى در مساجد و در میان نمازگزاران است که در جاى جاى کشور پاکستان واقع شد.


نظر خود را اعلام کنید ()

<      1   2   3   4      

نگاشته های وب
ابن تیمه منکر فضائل آْ ل رسول (ع)
[عناوین آرشیوشده]

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:   28   بازدید

دیروز:      بازدید

منوی کاربری

صفحه اول

آشنائی با ما

ارتباط با ما

ورود به بخش مدیریت

آشنائی با ما

لوگوی وب

اوقات شرعی

وضعیت در یاهو

یــــاهـو

لوگوی دوستان



نوای ما

آرشیو مطالب

عقائد وهابی ها[8] . وهابیت و ضدیت با قرآن[6] . پرسش و پاسخ[5] . جنایات وهابیت (فیلم-عکس)[3] . سازمان ها ، شخصیت ها و تشکلات وهابی ها[3] . وهابیت و تشابهات آن با خوارج[2] .

آرشیو مطالب

جنایات
ضدیت با قرآن و سیره رسول
سازمان ها و شخصیت های وهابی
زمستان 1386

اشتراک با ما

 

طراحی قالب با وب سایت شیعی 14 معصوم

14masom.orq.ir

تعداد   115390   بازدید


 مبارزه با وهابیت*فتنه*